-
چه می گویید
-
کجا شهد است این آبی که در هر دانه ی شیرین انگور است
-
کجا شهد است این اشک
-
اشک باغبان پیر رنجور است
-
که شب ها راه پیموده
-
همه شب تا سحر بیدار بوده
-
تاک ها را آب داده
-
پشت را چون چفته های مو دو تا کرده
-
دل هر دانه را از اشک چشمان نور بخشیده
-
تن هر خوشه را با خون دل شاداب پرورده
-
چه می گویید
-
کجا شهد است این آبی که در هر دانه ی شیرین انگور است
-
کجا شهد است این خون است
-
خون باغبان پیر رنجور است
-
چنین آسان مگیریدش
-
چنین آسان منوشیدش
-
شما هم ای خریداران شعر من
-
اگر در دانه های نازک لفظم
-
و یاد ر خوشه های روشن شعرم
-
شراب و شهد می بینید غیر از اشک و خونم نیست
-
کجا شهد است این اشک است این خون است
-
شرابش از کجا خوانید این مستی نه آن مستی است
-
شما از خون من مستید
-
از خونی که می نوشید
-
از خون دلم مستید
-
مرا هر لفظ فریادی است کز دل می کشم بیرون
-
مرا هر شعر دریایی است
-
دریایی است لبریز از شراب خون
-
کجا شهد است این اشکی که در هر دانه ی لفظ است
-
کجا شهد است این خونی که در هر خوشه ی شعر است
-
چنین آسان میفشارید بر هر دانه ی لبها را و بر خوشه دندان را
-
مرا این کاسه ی خون است
-
مرا این ساغر اشک است
-
چنین آسان مگیریدش
-
چنین آسان منوشیدش