-
-
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
-
بوی رود مولیان بخارا به مشام میرسد و ما را به یاد دوست مهربانمان میاندازد
-
-
-
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
-
دشت ریگی آموی با وجود دشواری گذشتن از آن، در زیر پاهایم همچون حریر، نرم و لطیف است
-
-
-
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
-
از شادی دیدن روی دوست، سطح آب جیحون تا زیر کمر اسب ما بالا میآید
-
-
-
ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
-
ای شهر بخارا! شادمان باش و پاینده باش چرا که امیر با شادمانی به سوی تو میآید
-
-
-
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
-
امیر همچون ماه است و بخارا به مثابهی آسمان: ماه دارد به سوی آسمان میآید
-
-
-
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
-
امیر به مثابهی سرو است و بخارا به مثابهی بوستان: سرو دارد به سوی بوستان میآید
-
-
-
آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی
-
تحسین و ستایش، برایت سودمند است اگر چه برای خزانهی تو ضرر دارد (چرا که با پرداخت صلهی شاعر، از موجودی گنجینهی پادشاه کاسته خواهد شد)
-
بوی جوی مولیان آید همی
رودکی
https://www.sherfarsi.ir/rudaki/بوی-جوی-مولیان-آید-همی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
مولیان
- مولیان
- نام رودخانه ای در بخارا.
پرنیان
- پرنیان
- حریر چینی که دارای نقش است.
- کاغذ یا جامهای از حریر که بر روی آن مینوشتند
آموی
- آموی
- نام دشتی وسیع و ریگی در ماوراءالنهر در ساحل رودخانهی جیحون
خنگ
- خِنگ
- سفید
- اسب سفید
سرو
- سرو
- درختی است همواره سبز که در سه نوع است: سرو ناز که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخه راست رسته دارد.