-
کمال است در نفس مرد کریم
گرش زر نباشد چه نقصان و سیم
-
مپندار اگر سفله قارون شود
که طبع لئیمش دگرگون شود
-
وگر درنیابد کرم پیشه نان
نهادش توانگر بود همچنان
-
مروت زمین است و سرمایه زرع
بده کاصل خالی نماند ز فرع
-
خدایی که از خاک مردم کند
عجب باشد ار مردمی گم کند
-
ز نعمت نهادن بلندی مجوی
که ناخوش کند آب استاده بوی
-
به بخشندگی کوش کآب روان
به سیلش مدد می رسد ز آسمان
-
گر از جاه و دولت بیفتد لئیم
دگر باره نادر شود مستقیم
-
وگر قیمتی گوهری غم مدار
که ضایع نگرداندت روزگار
-
کلوخ ارچه افتاده بینی به راه
نبینی که در وی کند کس نگاه
-
وگر خرده زر ز دندان گاز
بیفتد به شمعش بجویند باز
-
بدر می کنند آبگینه ز سنگ
کجا ماند آیینه در زیر زنگ
-
هنر باید و فضل و دین و کمال
که گاه آید و گه رود جاه و مال
گفتار در صبر بر ناتوانی به امید بهی
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/گفتار-در-صبر-بر-ناتوانی-به-امید-بهی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(6500 تومان)