کاربردهای باده
-
باد بهار می وزد از گلستان شاه
و از ژاله باده در قدح لاله می رود
-
خوش می کنم به باده مشکین مشام جان
کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید
-
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
-
ما باده زیر خرقه نه امروز می خوریم
صد بار پیر میکده این ماجرا شنید
-
بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود
-
با چون تو حریفی به چنین جای در این وقت
گر باده خورم خمر بهشتی نه حرامست
-
آنان کازین کبود قدح باده میدهند
خودخواه را بسی نگذارند هوشیار
-
باد و ابر است این جهان، افسوس!
باده پیش آر، هر چه باداباد
-
قحط جود است آبروی خود نمی باید فروخت
باده و گل از بهای خرقه می باید خرید
-
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست
-
تیره زلفا بادهٔ روشن کجاست
دیر وصلا رطل مرد افکن کجاست
-
ای دوست حقیقت شنواز من سخنی
با باده لعل باش و با سیم تنی
-
خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی
بادیم همه باده بیار ای ساقی