سقط گفتن

سقط گفتن
دشنام دادن
1

کاربردهای سقط گفتن

  • منجمی بخانه درآمد یکی مرد بیگانه را دید با زن او بهم نشسته دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب برخاست صاحبدلی که برین واقف بود گفت