-
ناودانها شر شر باران بی صبری است
-
آسمان بی حوصله حجم هوا ابری است
-
کفشهایی منتظر در چارچوب در
-
کوله باری مختصر لبریز بی صبری است
-
پشت شیشه می تپد پیشانی یک مرد
-
در تب دردی که مثل زندگی جبری است
-
و سرانگشتی به روی شیشه های مات
-
بار دیگر می نویسد خانه ام ابری است