-
به گودرز گفت آن زمان پهلوان
کز ایدر برو زود روشن روان
-
پیامی ز من پیش کاووس بر
بگویش که مارا چه آمد به سر
-
به دشنه جگرگاه پور دلیر
دریدم که رستم مماناد دیر
-
گرت هیچ یادست کردار من
یکی رنجه کن دل به تیمار من
-
ازان نوشدارو که در گنج تست
کجا خستگان را کند تن درست
-
به نزدیک من با یکی جام می
سزد گر فرستی هم اکنون به پی
-
مگر کاو ببخت تو بهتر شود
چو من پیش تخت تو کهتر شود
-
بیامد سپهبد بکردار باد
به کاووس یکسر پیامش بداد
-
بدو گفت کاووس کز انجمن
اگر زنده ماند چنان پیلتن
-
شود پشت رستم به نیرو ترا
هلاک آورد بی گمانی مرا
-
اگر یک زمان زو به من بد رسد
نسازیم پاداش او جز به بد
-
کجا گنجد او در جهان فراخ
بدان فر و آن برز و آن یال و شاخ
-
شنیدی که او گفت کاووس کیست
گر او شهریارست پس طوس کیست
-
کجا باشد او پیش تختم به پای
کجا راند او زیر فر همای
-
چو بشنید گودرز برگشت زود
بر رستم آمد به کردار دود
-
بدو گفت خوی بد شهریار
درختیست خنگی همیشه به بار
-
ترا رفت باید به نزدیک او
درفشان کنی جان تاریک او
به گودرز گفت آن زمان پهلوان
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/به-گودرز-گفت-آن-زمان-پهلوان
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8500 تومان)