-
بیامد سوی پارس کاووس کی
جهانی به شادی نوافگند پی
-
بیاراست تخت و بگسترد داد
به شادی و خوردن دل اندر نهاد
-
فرستاد هر سو یکی پهلوان
جهاندار و بیدار و روشن روان
-
به مرو و نشاپور و بلخ و هری
فرستاد بر هر سویی لشکری
-
جهانی پر از داد شد یکسره
همی روی برتافت گرگ از بره
-
ز بس گنج و زیبایی و فرهی
پری و دد و دام گشتش رهی
-
مهان پیش کاووس کهتر شدند
همه تاجدارنش لشکر شدند
-
جهان پهلوانی به رستم سپرد
همه روزگار بهی زو شمرد
-
یکی خانه کرد اندر البرز کوه
که دیو اندران رنج ها شد ستوه
-
بفرمود کز سنگ خارا کنند
دو خانه برو هر یکی ده کمند
-
بیاراست آخر به سنگ اندرون
ز پولاد میخ و ز خارا ستون
-
ببستند اسپان جنگی بدوی
هم اشتر عماری کش و راه جوی
-
دو خانه دگر ز آبگینه بساخت
زبرجد به هر جایش اندر نشاخت
-
چنان ساخت جای خرام و خورش
که تن یابد از خوردنی پرورش
-
دو خانه ز بهر سلیح نبرد
بفرمو کز نقره خام کرد
-
یکی کاخ زرین ز بهر نشست
برآورد و بالاش داده دو شست
-
نبودی تموز ایچ پیدا ز دی
هوا عنبرین بود و بارانش می
-
به ایوانش یاقوت برده بکار
ز پیروزه کرده برو بر نگار
-
همه ساله روشن بهاران بدی
گلان چون رخ غمگساران بدی
-
ز درد و غم و رنج دل دور بود
بدی را تن دیو رنجور بود
-
به خواب اندر آمد بد روزگار
ز خوبی و از داد آموزگار
-
به رنجش گرفتار دیوان بدند
ز بادافره او غریوان بدند
بیامد سوی پارس کاووس کی
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/بیامد-سوی-پارس-کاووس-کی
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)