-
وزان جایگه شاه لشکر براند
به ایران خرامید و رستم بماند
-
بدان تا زواره بیاید ز راه
بدو آگهی آورد زان سپاه
-
چو آمد زواره سپیده دمان
سپه راند رستم هم اندر زمان
-
پس آنگه سوی زابلستان کشید
چو آگاهی از وی به دستان رسید
-
همه سیستان پیش باز آمدند
به رنج و به درد و گداز آمدند
-
چو تابوت را دید دستان سام
فرود آمد از اسپ زرین ستام
-
تهمتن پیاده همی رفت پیش
دریده همه جامه دل کرده ریش
-
گشادند گردان سراسر کمر
همه پیش تابوت بر خاک سر
-
همی گفت زال اینت کاری شگفت
که سهراب گرز گران برگرفت
-
نشانی شد اندر میان مهان
نزاید چنو مادر اندر جهان
-
همی گفت و مژگان پر از آب کرد
زبان پر ز گفتار سهراب کرد
-
چو آمد تهمتن به ایوان خویش
خروشید و تابوت بنهاد پیش
-
ازو میخ برکند و بگشاد سر
کفن زو جدا کرد پیش پدر
-
تنش را بدان نامداران نمود
تو گفتی که از چرخ برخاست دود
-
مهان جهان جامه کردند چاک
به ابر اندر آمد سر گرد و خاک
-
همه کاخ تابوت بد سر به سر
غنوده بصندوق در شیر نر
-
تو گفتی که سام است با یال و سفت
غمی شد ز جنگ اندر آمد بخفت
-
بپوشید بازش به دیبای زرد
سر تنگ تابوت را سخت کرد
-
همی گفت اگر دخمه زرین کنم
ز مشک سیه گردش آگین کنم
-
چو من رفته باشم نماند بجای
وگرنه مرا خود جزین نیست رای
-
یکی دخمه کردش ز سم ستور
جهانی ز زاری همی گشت کور
-
چنین گفت بهرام نیکو سخن
که با مردگان آشنایی مکن
-
نه ایدر همی ماند خواهی دراز
بسیچیده باش و درنگی مساز
-
به تو داد یک روز نوبت پدر
سزد گر ترا نوبت آید بسر
-
چنین است و رازش نیامد پدید
نیابی به خیره چه جویی کلید
-
در بسته را کس نداند گشاد
بدین رنج عمر تو گردد بباد
-
یکی داستانست پر آب چشم
دل نازک از رستم آید بخشم
-
برین داستان من سخن ساختم
به کار سیاووش پرداختم
وزان جایگه شاه لشکر براند
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/وزان-جایگه-شاه-لشکر-براند
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(14000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(14000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(14000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(14000 تومان)