-
چو لهراسپ بنشست بر تخت داد
به شاهنشهی تاج بر سر نهاد
-
جهان آفرین را ستایش گرفت
نیایش ورا در فزایش گرفت
-
چنین گفت کز داور داد و پاک
پر امید باشید و با ترس و باک
-
نگارنده چرخ گردنده اوست
فراینده فره بنده اوست
-
چو دریا و کوه و زمین آفرید
بلند آسمان از برش برکشید
-
یکی تیز گردان و دیگر بجای
به جنبش ندادش نگارنده پای
-
چو موی از بر گوی و ما در میان
به رنج تن و آز و سود و زیان
-
تو شادان دل و مرگ چنگال تیز
نشسته چو شیر ژیان پرستیز
-
ز آز و فزونی به یکسو شویم
به نادانی خویش خستو شویم
-
ازین تاج شاهی و تخت بلند
نجوییم جز داد و آرام و پند
-
مگر بهره مان زین سرای سپنج
نیاید همی کین و نفرین و رنج
-
من از پند کیخسرو افزون کنم
ز دل کینه و آز بیرون کنم
-
بسازید و از داد باشید شاد
تن آسان و از کین مگیرید یاد
-
مهان جهان آفرین خواندند
ورا شهریار زمین خواندند
-
گرانمایه لهراسپ آرام یافت
خرد مایه و کام پدرام یافت
-
از آن پس فرستاد کسها به روم
به هند و به چین و به آباد بوم
-
ز هر مرز هرکس که دانا بدند
به پیمانش اندر توانا بدند
-
ز هر کشوری بر گرفتند راه
برفتند پویان به نزدیک شاه
-
ز دانش چشیدند هر شور و تلخ
ببودند با کام چندی به بلخ
-
یکی شارسانی برآورد شاه
پر از برزن و کوی و بازارگاه
-
به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
-
یکی آذری ساخت برزین به نام
که با فرخی بود و با برز و کام
چو لهراسپ بنشست بر تخت داد
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/چو-لهراسپ-بنشست-بر-تخت-داد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(11000 تومان)