-
یاران ناشناخته ام
-
چون اختران سوخته
-
چندان به خاک تیره فرو ریختند سرد
-
که گفتی
-
دیگر زمین همیشه شبی بی ستاره ماند
-
آنگاه من که بودم
-
جغد سکوت لانه تاریک درد خویش
-
چنگ زهم گسیخته زه را
-
یک سو نهادم
-
فانوس بر گرفته به معبر در آمدم
-
گشتم میان کوچه مردم
-
این بانگ بالبم شررافشان
-
آهای
-
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید
-
خون را به سنگفرش ببینید
-
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
-
کاینگونه می تپد دل خورشید
-
در قطره های آن
-
بادی شتابناک گذر کرد
-
بر خفتگان خاک
-
افکند آشیانه متروک زاغ را
-
از شاخه برهنه انجیر پیر باغ
-
خورشید زنده است
-
در این شب سیا که سیاهی روسیا
-
تا قندرون کینه بخاید
-
از پای تا به سر همه جانش شده دهن
-
آهنگ پر صلابت تپش قلب خورشید را
-
من
-
روشن تر
-
پر خشم تر
-
پر ضربه تر شنیده ام از پیش
-
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید
-
از پشت شیشه ها
-
به خیابان نظر کنید
-
از پشت شیشه ها به خیابان
-
نظر کنید
-
از پشت شیشه ها
-
نو برگ های خورشید
-
بر پیچک کنار در باغ کهنه رست
-
فانوس های شوخ ستاره
-
آویخت بر رواق گذرگاه آفتاب
-
من بازگشتم از راه
-
جانم همه امید
-
قلبم همه تپش
-
چنگ ز هم گسیخته زه را
-
ره بستم
-
پای دریچه
-
بنشستم
-
و زنغمه ئی
-
که خوانده ای پر شور
-
جام لبان سرد شهیدان کوچه را
-
با نوشخند فتح
-
شکستم
-
آهای
-
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
-
کاینگونه می تپد دل خورشید
-
در قطره های آن
-
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید
-
خون را به سنگفرش ببینید
-
خون را به سنگفرش
-
بینید
-
خون را
-
به سنگفرش