-
طفلی غنوده در بر من بیمار
-
با گونه های سرخ تب آلوده
-
با گیسوان در هم آشفته
-
تا نیمه شب ز درد نیاسوده
-
هر دم میان پنجه من لرزد
-
انگشتهای لاغر و تبدارش
-
من ناله میکنم که خداوندا
-
جانم بگیر و کم بده آزارش
-
گاهی میان وحشت تنهایی
-
پرسم ز خود که چیست سرانجامش
-
اشکم به روی گونه فرو غلتد
-
چون بشنوم ز ناله خود نامش
-
ای اختران که غرق تماشایید
-
این کودک منست که بیمارست
-
شب تا سحر نخفتم و می بینید
-
این دیده منست که بیدارست
-
یادم اید که بوسه طلب میکرد
-
با خنده های دلکش مستانه
-
یا می نشست با نگهی بی تاب
-
در انتظار خوردن صبحانه
-
گاهی بگوش من رسد آوایش
-
ماما دلم ز فرط تعب سوزد
-
بینم درون بستر مغشوشی
-
طفلی میان آتش تب سوزد
-
شب خامش است و در بر من نالد
-
او خسته جان ز شدت بیماری
-
بر اضطراب و وحشت من خندد
-
تک ضربه های ساعت دیواری