ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/ای-که-بر-ماه-از-خط-مشکین-نقاب-انداختی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6500 تومان)

  1. ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی

    لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی

  2. تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت

    حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی

  3. گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش

    جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی

  4. هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت

    زان میان پروانه را در اضطراب انداختی

  5. گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما

    سایه دولت بر این کنج خراب انداختی

  6. زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن

    تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی

  7. خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال

    تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی

  8. پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه

    و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی

  9. باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم

    شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی

  10. از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست

    حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی

  11. و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف

    چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی

  12. داور دارا شکوه ای آن که تاج آفتاب

    از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی

  13. نصره الدین شاه یحیی آن که خصم ملک را

    از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی
زان میان پروانه را در اضطراب انداختی
سایه دولت بر این کنج خراب انداختی
تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی
تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی
و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی
حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی
چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی
از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی
از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی ای که بر ماه از خط مشکین ن
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی
زان میان پروانه را در اضطراب انداختی
سایه دولت بر این کنج خراب انداختی
تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی
تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی
و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی
حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی
چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی
از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی
از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی ای که بر ماه از خط مشکین ن
  • پس زمینه شب متن نوشته:  لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی
زان میان پروانه را در اضطراب انداختی
سایه دولت بر این کنج خراب انداختی
تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی
تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی
و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی
حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی
چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی
از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی
از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی ای که بر ماه از خط مشکین نقا
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  لطف کردی سایه ای بر آفتاب انداختی
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی
زان میان پروانه را در اضطراب انداختی
سایه دولت بر این کنج خراب انداختی
تشنه لب کردی و گردان را در آب انداختی
تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی
و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی
حافظ خلوت نشین را در شراب انداختی
چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی
از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی
از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی ای که بر ماه از خط مشکین ن
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما
زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن
خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال
پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه
باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم
از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست
و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف
داور دارا شکوه ای آن که تاج آفتاب
نصره الدین شاه یحیی آن که خص
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما
زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن
خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال
پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه
باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم
از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست
و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف
داور دارا شکوه ای آن که تاج آفتاب
نصره الدین شاه یحیی آن که خصم ملک ر
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما
زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن
خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال
پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه
باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم
از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست
و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف
داور دارا شکوه ای آن که تاج آفتاب
نصره الدین شاه یحیی آن که خصم ملک ر
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
گوی خوبی بردی از خوبان خلخ شاد باش
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما
زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن
خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال
پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوه گاه
باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم
از فریب نرگس مخمور و لعل می پرست
و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف
داور دارا شکوه ای آن که تاج آفتاب
نصره الدین شاه یحیی آن که خصم ملک