بالابلند عشوه گر نقش باز من
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/بالابلند-عشوه-گر-نقش-باز-من

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. بالابلند عشوه گر نقش باز من

    کوتاه کرد قصه زهد دراز من

  2. دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم

    با من چه کرد دیده معشوقه باز من

  3. می ترسم از خرابی ایمان که می برد

    محراب ابروی تو حضور نماز من

  4. گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق

    غماز بود اشک و عیان کرد راز من

  5. مست است یار و یاد حریفان نمی کند

    ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من

  6. یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن

    گردد شمامه کرمش کارساز من

  7. نقشی بر آب می زنم از گریه حالیا

    تا کی شود قرین حقیقت مجاز من

  8. بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم

    تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من

  9. زاهد چو از نماز تو کاری نمی رود

    هم مستی شبانه و راز و نیاز من

  10. حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا

    با شاه دوست پرور دشمن گداز من

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  کوتاه کرد قصه زهد دراز من
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
محراب ابروی تو حضور نماز من
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
گردد شمامه کرمش کارساز من
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
هم مستی شبانه و راز و نیاز من
با شاه دوست پرور دشمن گداز من بالابلند عشوه گر نقش باز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
یا رب کی آن صبا ب
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  کوتاه کرد قصه زهد دراز من
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
محراب ابروی تو حضور نماز من
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
گردد شمامه کرمش کارساز من
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
هم مستی شبانه و راز و نیاز من
با شاه دوست پرور دشمن گداز من بالابلند عشوه گر نقش باز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
یا رب کی آن صبا ب
  • پس زمینه شب متن نوشته:  کوتاه کرد قصه زهد دراز من
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
محراب ابروی تو حضور نماز من
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
گردد شمامه کرمش کارساز من
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
هم مستی شبانه و راز و نیاز من
با شاه دوست پرور دشمن گداز من بالابلند عشوه گر نقش باز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
یا رب کی آن صبا بوز
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  کوتاه کرد قصه زهد دراز من
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
محراب ابروی تو حضور نماز من
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
گردد شمامه کرمش کارساز من
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
هم مستی شبانه و راز و نیاز من
با شاه دوست پرور دشمن گداز من بالابلند عشوه گر نقش باز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
یا رب کی آن صبا ب
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  بالابلند عشوه گر نقش باز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
نقشی بر آب می زنم از گریه حالیا
بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم
زاهد چو از نماز تو کاری نمی رود
حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا کوتاه کرد قصه زهد دراز من
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
محراب ابروی تو حضور نماز من
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  بالابلند عشوه گر نقش باز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
نقشی بر آب می زنم از گریه حالیا
بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم
زاهد چو از نماز تو کاری نمی رود
حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا کوتاه کرد قصه زهد دراز من
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
محراب ابروی تو حضور نماز من
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
گرد
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  بالابلند عشوه گر نقش باز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
نقشی بر آب می زنم از گریه حالیا
بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم
زاهد چو از نماز تو کاری نمی رود
حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا کوتاه کرد قصه زهد دراز من
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
محراب ابروی تو حضور نماز من
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
گرد
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  بالابلند عشوه گر نقش باز من
دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم
می ترسم از خرابی ایمان که می برد
گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
مست است یار و یاد حریفان نمی کند
یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن
نقشی بر آب می زنم از گریه حالیا
بر خود چو شمع خنده زنان گریه می کنم
زاهد چو از نماز تو کاری نمی رود
حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا کوتاه کرد قصه زهد دراز من
با من چه کرد دیده معشوقه باز من
محراب ابروی تو حضور نماز من
غماز بود اشک و عیان کرد راز من
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من
گر