بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/بتی-دارم-که-گرد-گل-ز-سنبل-سایه-بان-دارد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

  1. بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد

    بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد

  2. غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب

    بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد

  3. چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود

    ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد

  4. ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می بینم

    کمین از گوشه ای کرده ست و تیر اندر کمان دارد

  5. چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق

    به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد

  6. بیفشان جرعه ای بر خاک و حال اهل دل بشنو

    که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد

  7. چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل

    که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد

  8. خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس

    که می با دیگری خورده ست و با من سر گران دارد

  9. به فتراک ار همی بندی خدا را زود صیدم کن

    که آفت هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد

  10. ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را

    بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد

  11. ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری

    که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد

  12. چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب

    به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (6000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
کمین از گوشه ای کرده ست و تیر اندر کمان دارد
به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد
که می با دیگری خورده ست و با من سر گران دارد
که آفت هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد
بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد
که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد
به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دا
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
کمین از گوشه ای کرده ست و تیر اندر کمان دارد
به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد
که می با دیگری خورده ست و با من سر گران دارد
که آفت هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد
بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد
که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد
به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دا
  • پس زمینه شب متن نوشته:  بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
کمین از گوشه ای کرده ست و تیر اندر کمان دارد
به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد
که می با دیگری خورده ست و با من سر گران دارد
که آفت هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد
بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد
که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد
به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد
کمین از گوشه ای کرده ست و تیر اندر کمان دارد
به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد
که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد
که می با دیگری خورده ست و با من سر گران دارد
که آفت هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد
بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد
که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد
به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دا
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می بینم
چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
بیفشان جرعه ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
به فتراک ار همی بندی خدا را زود صیدم کن
ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب بهار عارضش خ
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می بینم
چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
بیفشان جرعه ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
به فتراک ار همی بندی خدا را زود صیدم کن
ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب بهار عارضش خطی به خ
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می بینم
چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
بیفشان جرعه ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
به فتراک ار همی بندی خدا را زود صیدم کن
ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب بهار عارضش خطی به خ
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
چو عاشق می شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می بینم
چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
بیفشان جرعه ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
به فتراک ار همی بندی خدا را زود صیدم کن
ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب بهار عارضش خطی به

    • فتراک

      فِتراک
      ترک بند، تسمه و دوالی که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی را به ترک می بندند.