بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/بعد-از-این-دست-من-و-دامن-آن-سرو-بلند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

  1. بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند

    که به بالای چمان از بن و بیخم برکند

  2. حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا

    که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند

  3. هیچ رویی نشود آینه حجله بخت

    مگر آن روی که مالند در آن سم سمند

  4. گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش

    صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند

  5. مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد

    شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند

  6. من خاکی که از این در نتوانم برخاست

    از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند

  7. باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ

    زان که دیوانه همان به که بود اندر بند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
زان که دیوانه همان به که بود اندر بند بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
من خاکی که از این در نتوانم برخاست
باز مستان دل از آن گیسو
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
زان که دیوانه همان به که بود اندر بند بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
من خاکی که از این در نتوانم برخاست
باز مستان دل از آن گیسو
  • پس زمینه شب متن نوشته:  که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
زان که دیوانه همان به که بود اندر بند بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
من خاکی که از این در نتوانم برخاست
باز مستان دل از آن گیسوی
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
زان که دیوانه همان به که بود اندر بند بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
من خاکی که از این در نتوانم برخاست
باز مستان دل از آن گیسو
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
من خاکی که از این در نتوانم برخاست
باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
زان که دیوانه همان
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
من خاکی که از این در نتوانم برخاست
باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
زان که دیوانه همان به که
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
من خاکی که از این در نتوانم برخاست
باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
زان که دیوانه همان به که
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
هیچ رویی نشود آینه حجله بخت
گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش
مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد
من خاکی که از این در نتوانم برخاست
باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ که به بالای چمان از بن و بیخم برکند
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند
مگر آن روی که مالند در آن سم سمند
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند
شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند
از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند
زان که دیوانه همان به که