خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/خرم-آن-روز-کز-این-منزل-ویران-بروم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. خرم آن روز کز این منزل ویران بروم

    راحت جان طلبم و از پی جانان بروم

  2. گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب

    من به بوی سر آن زلف پریشان بروم

  3. دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت

    رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم

  4. چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت

    به هواداری آن سرو خرامان بروم

  5. در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت

    با دل زخم کش و دیده گریان بروم

  6. نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی

    تا در میکده شادان و غزل خوان بروم

  7. به هواداری او ذره صفت رقص کنان

    تا لب چشمه خورشید درخشان بروم

  8. تازیان را غم احوال گران باران نیست

    پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم

  9. ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون

    همره کوکبه آصف دوران بروم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
به هواداری آن سرو خرامان بروم
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
همره کوکبه آصف دوران بروم خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
نذر کردم گر از این غم به
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
به هواداری آن سرو خرامان بروم
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
همره کوکبه آصف دوران بروم خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
نذر کردم گر از این غم به
  • پس زمینه شب متن نوشته:  راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
به هواداری آن سرو خرامان بروم
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
همره کوکبه آصف دوران بروم خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
نذر کردم گر از این غم به در
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
به هواداری آن سرو خرامان بروم
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
تا لب چشمه خورشید درخشان بروم
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
همره کوکبه آصف دوران بروم خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
نذر کردم گر از این غم به
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تازیان را غم احوال گران باران نیست
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
به هواداری آن سرو خرامان بروم
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
تا در
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تازیان را غم احوال گران باران نیست
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
به هواداری آن سرو خرامان بروم
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
تا در میکده
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تازیان را غم احوال گران باران نیست
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
به هواداری آن سرو خرامان بروم
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
تا در میکده
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
چون صبا با تن بیمار و دل بی طاقت
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
به هواداری او ذره صفت رقص کنان
تازیان را غم احوال گران باران نیست
ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
به هواداری آن سرو خرامان بروم
با دل زخم کش و دیده گریان بروم
تا در میکده