دارم امید عاطفتی از جانب دوست
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/دارم-امید-عاطفتی-از-جانب-دوست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. دارم امید عاطفتی از جانب دوست

    کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

  2. دانم که بگذرد ز سر جرم من که او

    گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست

  3. چندان گریستم که هر کس که برگذشت

    در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست

  4. هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان

    موی است آن میان و ندانم که آن چه موست

  5. دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت

    از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست

  6. بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد

    با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست

  7. عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده ام

    زان بوی در مشام دل من هنوز بوست

  8. حافظ بد است حال پریشان تو ولی

    بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
دارم امید عاطفتی از جانب دوست

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست دارم امید عاطفتی از جانب دوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست دارم امید عاطفتی از جانب دوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
  • پس زمینه شب متن نوشته:  کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست دارم امید عاطفتی از جانب دوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
ع
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست دارم امید عاطفتی از جانب دوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  دارم امید عاطفتی از جانب دوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده ام
حافظ بد است حال پریشان تو ولی کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
با زلف دلکش تو که را روی گف
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  دارم امید عاطفتی از جانب دوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده ام
حافظ بد است حال پریشان تو ولی کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوس
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  دارم امید عاطفتی از جانب دوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده ام
حافظ بد است حال پریشان تو ولی کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوس
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  دارم امید عاطفتی از جانب دوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
چندان گریستم که هر کس که برگذشت
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده ام
حافظ بد است حال پریشان تو ولی کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گو