در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/در-ازل-پرتو-حسنت-ز-تجلی-دم-زد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

  1. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

    عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

  2. جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت

    عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

  3. عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد

    برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد

  4. مدعی خواست که آید به تماشاگه راز

    دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

  5. دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند

    دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد

  6. جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت

    دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد

  7. حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت

    که قلم بر سر اسباب دل خرم زد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
  • پس زمینه شب متن نوشته:  عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عقل می خواست کز آن شعله چراغ افروزد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد