در نظربازی ما بی خبران حیرانند
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/در-نظربازی-ما-بی-خبران-حیرانند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  1. در نظربازی ما بی خبران حیرانند

    من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

  2. عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی

    عشق داند که در این دایره سرگردانند

  3. جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست

    ماه و خورشید همین آینه می گردانند

  4. عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا

    ما همه بنده و این قوم خداوندانند

  5. مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم

    آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند

  6. وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد

    که در آن آینه صاحب نظران حیرانند

  7. لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ

    عشقبازان چنین مستحق هجرانند

  8. مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار

    ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند

  9. گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد

    عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند

  10. زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد

    دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند

  11. گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان

    بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)
در نظربازی ما بی خبران حیرانند

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عشق داند که در این دایره سرگردانند
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند در نظربازی ما بی خبران حیرانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
عهد ما ب
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عشق داند که در این دایره سرگردانند
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند در نظربازی ما بی خبران حیرانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
عهد ما ب
  • پس زمینه شب متن نوشته:  من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عشق داند که در این دایره سرگردانند
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند در نظربازی ما بی خبران حیرانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
عهد ما با
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عشق داند که در این دایره سرگردانند
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند در نظربازی ما بی خبران حیرانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
عهد ما ب
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  در نظربازی ما بی خبران حیرانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عشق داند که در این دایره سرگردانند
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
ما همه بنده و
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  در نظربازی ما بی خبران حیرانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عشق داند که در این دایره سرگردانند
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
ما همه بنده و این قو
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  در نظربازی ما بی خبران حیرانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عشق داند که در این دایره سرگردانند
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
ما همه بنده و این قو
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  در نظربازی ما بی خبران حیرانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عشق داند که در این دایره سرگردانند
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
ما همه بنده و این ق