دل از من برد و روی از من نهان کرد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/دل-از-من-برد-و-روی-از-من-نهان-کرد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. دل از من برد و روی از من نهان کرد

    خدا را با که این بازی توان کرد

  2. شب تنهاییم در قصد جان بود

    خیالش لطف های بی کران کرد

  3. چرا چون لاله خونین دل نباشم

    که با ما نرگس او سرگران کرد

  4. که را گویم که با این درد جان سوز

    طبیبم قصد جان ناتوان کرد

  5. بدان سان سوخت چون شمعم که بر من

    صراحی گریه و بربط فغان کرد

  6. صبا گر چاره داری وقت وقت است

    که درد اشتیاقم قصد جان کرد

  7. میان مهربانان کی توان گفت

    که یار ما چنین گفت و چنان کرد

  8. عدو با جان حافظ آن نکردی

    که تیر چشم آن ابروکمان کرد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  خدا را با که این بازی توان کرد
خیالش لطف های بی کران کرد
که با ما نرگس او سرگران کرد
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
صراحی گریه و بربط فغان کرد
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
که تیر چشم آن ابروکمان کرد دل از من برد و روی از من نهان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که را گویم که با این درد جان سوز
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صبا گر چاره داری وقت وقت است
میان مهربانان کی توان گفت
عدو با جان حافظ آن نکردی
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  خدا را با که این بازی توان کرد
خیالش لطف های بی کران کرد
که با ما نرگس او سرگران کرد
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
صراحی گریه و بربط فغان کرد
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
که تیر چشم آن ابروکمان کرد دل از من برد و روی از من نهان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که را گویم که با این درد جان سوز
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صبا گر چاره داری وقت وقت است
میان مهربانان کی توان گفت
عدو با جان حافظ آن نکردی
  • پس زمینه شب متن نوشته:  خدا را با که این بازی توان کرد
خیالش لطف های بی کران کرد
که با ما نرگس او سرگران کرد
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
صراحی گریه و بربط فغان کرد
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
که تیر چشم آن ابروکمان کرد دل از من برد و روی از من نهان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که را گویم که با این درد جان سوز
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صبا گر چاره داری وقت وقت است
میان مهربانان کی توان گفت
عدو با جان حافظ آن نکردی
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  خدا را با که این بازی توان کرد
خیالش لطف های بی کران کرد
که با ما نرگس او سرگران کرد
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
صراحی گریه و بربط فغان کرد
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
که تیر چشم آن ابروکمان کرد دل از من برد و روی از من نهان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که را گویم که با این درد جان سوز
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صبا گر چاره داری وقت وقت است
میان مهربانان کی توان گفت
عدو با جان حافظ آن نکردی
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  دل از من برد و روی از من نهان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که را گویم که با این درد جان سوز
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صبا گر چاره داری وقت وقت است
میان مهربانان کی توان گفت
عدو با جان حافظ آن نکردی خدا را با که این بازی توان کرد
خیالش لطف های بی کران کرد
که با ما نرگس او سرگران کرد
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
صراحی گریه و بربط فغان کرد
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
که تیر چشم آن ابروکمان کرد
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  دل از من برد و روی از من نهان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که را گویم که با این درد جان سوز
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صبا گر چاره داری وقت وقت است
میان مهربانان کی توان گفت
عدو با جان حافظ آن نکردی خدا را با که این بازی توان کرد
خیالش لطف های بی کران کرد
که با ما نرگس او سرگران کرد
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
صراحی گریه و بربط فغان کرد
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
که تیر چشم آن ابروکمان کرد
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  دل از من برد و روی از من نهان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که را گویم که با این درد جان سوز
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صبا گر چاره داری وقت وقت است
میان مهربانان کی توان گفت
عدو با جان حافظ آن نکردی خدا را با که این بازی توان کرد
خیالش لطف های بی کران کرد
که با ما نرگس او سرگران کرد
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
صراحی گریه و بربط فغان کرد
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
که تیر چشم آن ابروکمان کرد
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  دل از من برد و روی از من نهان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که را گویم که با این درد جان سوز
بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صبا گر چاره داری وقت وقت است
میان مهربانان کی توان گفت
عدو با جان حافظ آن نکردی خدا را با که این بازی توان کرد
خیالش لطف های بی کران کرد
که با ما نرگس او سرگران کرد
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
صراحی گریه و بربط فغان کرد
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
که یار ما چنین گفت و چنان کرد
که تیر چشم آن ابروکمان کرد