روزگاریست که سودای بتان دین من است
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/روزگاریست-که-سودای-بتان-دین-من-است

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. روزگاریست که سودای بتان دین من است

    غم این کار نشاط دل غمگین من است

  2. دیدن روی تو را دیده جان بین باید

    وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است

  3. یار من باش که زیب فلک و زینت دهر

    از مه روی تو و اشک چو پروین من است

  4. تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد

    خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است

  5. دولت فقر خدایا به من ارزانی دار

    کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

  6. واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش

    زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است

  7. یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست

    که مغیلان طریقش گل و نسرین من است

  8. حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان

    که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
روزگاریست که سودای بتان دین من است

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  غم این کار نشاط دل غمگین من است
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است روزگاریست که سودای بتان دین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  غم این کار نشاط دل غمگین من است
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است روزگاریست که سودای بتان دین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
  • پس زمینه شب متن نوشته:  غم این کار نشاط دل غمگین من است
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است روزگاریست که سودای بتان دین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
یا
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  غم این کار نشاط دل غمگین من است
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است روزگاریست که سودای بتان دین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  روزگاریست که سودای بتان دین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان غم این کار نشاط دل غمگین من است
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
زان که منزلگه سلطان دل مسکین
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  روزگاریست که سودای بتان دین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان غم این کار نشاط دل غمگین من است
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  روزگاریست که سودای بتان دین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان غم این کار نشاط دل غمگین من است
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  روزگاریست که سودای بتان دین من است
دیدن روی تو را دیده جان بین باید
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان غم این کار نشاط دل غمگین من است
وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است