سال ها پیروی مذهب رندان کردم
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/سال-ها-پیروی-مذهب-رندان-کردم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. سال ها پیروی مذهب رندان کردم

    تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم

  2. من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه

    قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم

  3. سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان

    که من این خانه به سودای تو ویران کردم

  4. توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون

    می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم

  5. در خلاف آمد عادت بطلب کام که من

    کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم

  6. نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست

    آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم

  7. دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع

    گر چه دربانی میخانه فراوان کردم

  8. این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت

    اجر صبریست که در کلبه احزان کردم

  9. صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ

    هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم

  10. گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب

    سال ها بندگی صاحب دیوان کردم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
سال ها بندگی صاحب دیوان کردم سال ها پیروی مذهب رندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
در خلاف آ
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
سال ها بندگی صاحب دیوان کردم سال ها پیروی مذهب رندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
در خلاف آ
  • پس زمینه شب متن نوشته:  تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
سال ها بندگی صاحب دیوان کردم سال ها پیروی مذهب رندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
در خلاف آمد
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
سال ها بندگی صاحب دیوان کردم سال ها پیروی مذهب رندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
در خلاف آ
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  سال ها پیروی مذهب رندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
می گزم لب که چرا گوش به نادان
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  سال ها پیروی مذهب رندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
کس
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  سال ها پیروی مذهب رندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
کس
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  سال ها پیروی مذهب رندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
ک