سحر بلبل حکایت با صبا کرد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/سحر-بلبل-حکایت-با-صبا-کرد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. سحر بلبل حکایت با صبا کرد

    که عشق روی گل با ما چه ها کرد

  2. از آن رنگ رخم خون در دل افتاد

    و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد

  3. غلام همت آن نازنینم

    که کار خیر بی روی و ریا کرد

  4. من از بیگانگان دیگر ننالم

    که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

  5. گر از سلطان طمع کردم خطا بود

    ور از دلبر وفا جستم جفا کرد

  6. خوشش باد آن نسیم صبحگاهی

    که درد شب نشینان را دوا کرد

  7. نقاب گل کشید و زلف سنبل

    گره بند قبای غنچه وا کرد

  8. به هر سو بلبل عاشق در افغان

    تنعم از میان باد صبا کرد

  9. بشارت بر به کوی می فروشان

    که حافظ توبه از زهد ریا کرد

  10. وفا از خواجگان شهر با من

    کمال دولت و دین بوالوفا کرد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
سحر بلبل حکایت با صبا کرد

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  که عشق روی گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خیر بی روی و ریا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشینان را دوا کرد
گره بند قبای غنچه وا کرد
تنعم از میان باد صبا کرد
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
کمال دولت و دین بوالوفا کرد سحر بلبل حکایت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنینم
من از بیگانگان دیگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
نقاب گل کشید و زلف سنبل
به هر سو بلب
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  که عشق روی گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خیر بی روی و ریا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشینان را دوا کرد
گره بند قبای غنچه وا کرد
تنعم از میان باد صبا کرد
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
کمال دولت و دین بوالوفا کرد سحر بلبل حکایت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنینم
من از بیگانگان دیگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
نقاب گل کشید و زلف سنبل
به هر سو بلب
  • پس زمینه شب متن نوشته:  که عشق روی گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خیر بی روی و ریا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشینان را دوا کرد
گره بند قبای غنچه وا کرد
تنعم از میان باد صبا کرد
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
کمال دولت و دین بوالوفا کرد سحر بلبل حکایت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنینم
من از بیگانگان دیگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
نقاب گل کشید و زلف سنبل
به هر سو بلبل
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  که عشق روی گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خیر بی روی و ریا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشینان را دوا کرد
گره بند قبای غنچه وا کرد
تنعم از میان باد صبا کرد
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
کمال دولت و دین بوالوفا کرد سحر بلبل حکایت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنینم
من از بیگانگان دیگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
نقاب گل کشید و زلف سنبل
به هر سو بلب
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  سحر بلبل حکایت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنینم
من از بیگانگان دیگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
نقاب گل کشید و زلف سنبل
به هر سو بلبل عاشق در افغان
بشارت بر به کوی می فروشان
وفا از خواجگان شهر با من که عشق روی گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خیر بی روی و ریا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشینان را دوا کرد
گره بند قبای غنچه وا کرد
تنعم از
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  سحر بلبل حکایت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنینم
من از بیگانگان دیگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
نقاب گل کشید و زلف سنبل
به هر سو بلبل عاشق در افغان
بشارت بر به کوی می فروشان
وفا از خواجگان شهر با من که عشق روی گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خیر بی روی و ریا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشینان را دوا کرد
گره بند قبای غنچه وا کرد
تنعم از میان ب
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  سحر بلبل حکایت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنینم
من از بیگانگان دیگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
نقاب گل کشید و زلف سنبل
به هر سو بلبل عاشق در افغان
بشارت بر به کوی می فروشان
وفا از خواجگان شهر با من که عشق روی گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خیر بی روی و ریا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشینان را دوا کرد
گره بند قبای غنچه وا کرد
تنعم از میان ب
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  سحر بلبل حکایت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنینم
من از بیگانگان دیگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
نقاب گل کشید و زلف سنبل
به هر سو بلبل عاشق در افغان
بشارت بر به کوی می فروشان
وفا از خواجگان شهر با من که عشق روی گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خیر بی روی و ریا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشینان را دوا کرد
گره بند قبای غنچه وا کرد
تنعم از میان