-
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
-
نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستیش کردم روانه
-
نگار می فروشم عشوه ای داد
که ایمن گشتم از مکر زمانه
-
ز ساقی کمان ابرو شنیدم
که ای تیر ملامت را نشانه
-
نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه
-
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
-
که بندد طرف وصل از حسن شاهی
که با خود عشق بازد جاودانه
-
ندیم و مطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه
-
بده کشتی می تا خوش برانیم
از این دریای ناپیداکرانه
-
وجود ما معماییست حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه
سحرگاهان که مخمور شبانه
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/سحرگاهان-که-مخمور-شبانه
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید: