فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/فاش-می-گویم-و-از-گفته-خود-دلشادم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم

    بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

  2. طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق

    که در این دامگه حادثه چون افتادم

  3. من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

    آدم آورد در این دیر خراب آبادم

  4. سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض

    به هوای سر کوی تو برفت از یادم

  5. نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست

    چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

  6. کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت

    یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

  7. تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق

    هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

  8. می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست

    که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم

  9. پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک

    ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
که در این دامگه حادثه چون افتادم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
کوکب بخت مرا هیچ منجم
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
که در این دامگه حادثه چون افتادم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
کوکب بخت مرا هیچ منجم
  • پس زمینه شب متن نوشته:  بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
که در این دامگه حادثه چون افتادم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
کوکب بخت مرا هیچ منجم ن
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
که در این دامگه حادثه چون افتادم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
کوکب بخت مرا هیچ منجم
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
که در این دامگه حادثه چون افتادم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا رب از مادر گیتی
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
که در این دامگه حادثه چون افتادم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا رب از مادر گیتی به چه
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
که در این دامگه حادثه چون افتادم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا رب از مادر گیتی به چه
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
که در این دامگه حادثه چون افتادم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
به هوای سر کوی تو برفت از یادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
یا رب از مادر گیتی به چه