ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/ما-بدین-در-نه-پی-حشمت-و-جاه-آمده-ایم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

  1. ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم

    از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم

  2. ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم

    تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم

  3. سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت

    به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم

  4. با چنین گنج که شد خازن او روح امین

    به گدایی به در خانه شاه آمده ایم

  5. لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست

    که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم

  6. آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار

    که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم

  7. حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما

    از پی قافله با آتش آه آمده ایم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
از پی قافله با آتش آه آمده ایم ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
از پی قافله با آتش آه آمده ایم ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما
  • پس زمینه شب متن نوشته:  از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
از پی قافله با آتش آه آمده ایم ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
از پی قافله با آتش آه آمده ایم ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
از پی قافله با آتش آه آمده
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
از پی قافله با آتش آه آمده ایم
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
از پی قافله با آتش آه آمده ایم
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
از پی قافله با آتش آه آمده ایم

    • مهرگیاه

      مهرگیا
      مهرگیاه
      یبروح
      یمرو
      مردم گیاه
      سگ کن
      گیاهی است از تیره ٔ بادنجانیان که علفی است و غالباً آن را یکی از گونه های گیاه بلادون (بلادانه ) محسوب می دارند. این گیاه دارای ریشه ٔ ضخیم و گوشت دار و غالباً دو شاخه است و شکل ظاهری ریشه شباهت به هیکل آدمی دارد (تنه و دو پا)
      گیاهی است شبیه به آدمی که عربان یبروح الصنم خوانند و بعضی می‌گویند گیاهی است که با هرکس باشد محبوب القلوب خلق گردد و بعضی می‌گویند گیاهی است که برگهای آن در مقابل آفتاب می ایستد.
      برخی به مهرگیاه «یمرو» گفته‌اند یعنی گیاه دارای دو صورت. زیرا هنگامی که ریشة این گیاه را به دو نیم کنند، دو صورت مشابه صورت زن و مرد در آن آشـکار می‌شود.
      میان مردم این عقیده رایج بوده است که هر کس مهرگیاه را به دست خود بکند، اندکی بعد خواهد مرد. به همین دلیل از سگ‌ها برای کندن ریشه این گیاه استفاده می‌شده است و به این سبب سگ کن نامگذاری شده است.
      به گفته‌ی طوسی (قرن ششم قمری) گیاهی است که در اران می‌روید و مثل انسان دارای گیسو است و شربت آن سمی و کشنده است.
      یونانیان آن را سیب عشق و محبت می‌نامند و عقیده دارند که ریشه این گیاه پیش از آفرینش انسان در بهشت روییده است و همان درخت دانش بوده است.