چو گل هر دم به بویت جامه در تن
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/چو-گل-هر-دم-به-بویت-جامه-در-تن

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. چو گل هر دم به بویت جامه در تن

    کنم چاک از گریبان تا به دامن

  2. تنت را دید گل گویی که در باغ

    چو مستان جامه را بدرید بر تن

  3. من از دست غمت مشکل برم جان

    ولی دل را تو آسان بردی از من

  4. به قول دشمنان برگشتی از دوست

    نگردد هیچ کس دوست دشمن

  5. تنت در جامه چون در جام باده

    دلت در سینه چون در سیم آهن

  6. ببار ای شمع اشک از چشم خونین

    که شد سوز دلت بر خلق روشن

  7. مکن کز سینه ام آه جگرسوز

    برآید همچو دود از راه روزن

  8. دلم را مشکن و در پا مینداز

    که دارد در سر زلف تو مسکن

  9. چو دل در زلف تو بسته ست حافظ

    بدین سان کار او در پا میفکن

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
چو گل هر دم به بویت جامه در تن

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  کنم چاک از گریبان تا به دامن
چو مستان جامه را بدرید بر تن
ولی دل را تو آسان بردی از من
نگردد هیچ کس دوست دشمن
دلت در سینه چون در سیم آهن
که شد سوز دلت بر خلق روشن
برآید همچو دود از راه روزن
که دارد در سر زلف تو مسکن
بدین سان کار او در پا میفکن چو گل هر دم به بویت جامه در تن
تنت را دید گل گویی که در باغ
من از دست غمت مشکل برم جان
به قول دشمنان برگشتی از دوست
تنت در جامه چون در جام باده
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
مکن کز سینه ام آه جگرسوز
دلم را مشکن و در پا مینداز
چو دل
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  کنم چاک از گریبان تا به دامن
چو مستان جامه را بدرید بر تن
ولی دل را تو آسان بردی از من
نگردد هیچ کس دوست دشمن
دلت در سینه چون در سیم آهن
که شد سوز دلت بر خلق روشن
برآید همچو دود از راه روزن
که دارد در سر زلف تو مسکن
بدین سان کار او در پا میفکن چو گل هر دم به بویت جامه در تن
تنت را دید گل گویی که در باغ
من از دست غمت مشکل برم جان
به قول دشمنان برگشتی از دوست
تنت در جامه چون در جام باده
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
مکن کز سینه ام آه جگرسوز
دلم را مشکن و در پا مینداز
چو دل
  • پس زمینه شب متن نوشته:  کنم چاک از گریبان تا به دامن
چو مستان جامه را بدرید بر تن
ولی دل را تو آسان بردی از من
نگردد هیچ کس دوست دشمن
دلت در سینه چون در سیم آهن
که شد سوز دلت بر خلق روشن
برآید همچو دود از راه روزن
که دارد در سر زلف تو مسکن
بدین سان کار او در پا میفکن چو گل هر دم به بویت جامه در تن
تنت را دید گل گویی که در باغ
من از دست غمت مشکل برم جان
به قول دشمنان برگشتی از دوست
تنت در جامه چون در جام باده
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
مکن کز سینه ام آه جگرسوز
دلم را مشکن و در پا مینداز
چو دل د
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  کنم چاک از گریبان تا به دامن
چو مستان جامه را بدرید بر تن
ولی دل را تو آسان بردی از من
نگردد هیچ کس دوست دشمن
دلت در سینه چون در سیم آهن
که شد سوز دلت بر خلق روشن
برآید همچو دود از راه روزن
که دارد در سر زلف تو مسکن
بدین سان کار او در پا میفکن چو گل هر دم به بویت جامه در تن
تنت را دید گل گویی که در باغ
من از دست غمت مشکل برم جان
به قول دشمنان برگشتی از دوست
تنت در جامه چون در جام باده
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
مکن کز سینه ام آه جگرسوز
دلم را مشکن و در پا مینداز
چو دل
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  چو گل هر دم به بویت جامه در تن
تنت را دید گل گویی که در باغ
من از دست غمت مشکل برم جان
به قول دشمنان برگشتی از دوست
تنت در جامه چون در جام باده
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
مکن کز سینه ام آه جگرسوز
دلم را مشکن و در پا مینداز
چو دل در زلف تو بسته ست حافظ کنم چاک از گریبان تا به دامن
چو مستان جامه را بدرید بر تن
ولی دل را تو آسان بردی از من
نگردد هیچ کس دوست دشمن
دلت در سینه چون در سیم آهن
که شد سوز دلت بر خلق روشن
برآید همچو دود از راه روزن
که دارد در سر زلف تو مس
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  چو گل هر دم به بویت جامه در تن
تنت را دید گل گویی که در باغ
من از دست غمت مشکل برم جان
به قول دشمنان برگشتی از دوست
تنت در جامه چون در جام باده
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
مکن کز سینه ام آه جگرسوز
دلم را مشکن و در پا مینداز
چو دل در زلف تو بسته ست حافظ کنم چاک از گریبان تا به دامن
چو مستان جامه را بدرید بر تن
ولی دل را تو آسان بردی از من
نگردد هیچ کس دوست دشمن
دلت در سینه چون در سیم آهن
که شد سوز دلت بر خلق روشن
برآید همچو دود از راه روزن
که دارد در سر زلف تو مسکن
بدین
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  چو گل هر دم به بویت جامه در تن
تنت را دید گل گویی که در باغ
من از دست غمت مشکل برم جان
به قول دشمنان برگشتی از دوست
تنت در جامه چون در جام باده
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
مکن کز سینه ام آه جگرسوز
دلم را مشکن و در پا مینداز
چو دل در زلف تو بسته ست حافظ کنم چاک از گریبان تا به دامن
چو مستان جامه را بدرید بر تن
ولی دل را تو آسان بردی از من
نگردد هیچ کس دوست دشمن
دلت در سینه چون در سیم آهن
که شد سوز دلت بر خلق روشن
برآید همچو دود از راه روزن
که دارد در سر زلف تو مسکن
بدین
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  چو گل هر دم به بویت جامه در تن
تنت را دید گل گویی که در باغ
من از دست غمت مشکل برم جان
به قول دشمنان برگشتی از دوست
تنت در جامه چون در جام باده
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
مکن کز سینه ام آه جگرسوز
دلم را مشکن و در پا مینداز
چو دل در زلف تو بسته ست حافظ کنم چاک از گریبان تا به دامن
چو مستان جامه را بدرید بر تن
ولی دل را تو آسان بردی از من
نگردد هیچ کس دوست دشمن
دلت در سینه چون در سیم آهن
که شد سوز دلت بر خلق روشن
برآید همچو دود از راه روزن
که دارد در سر زلف تو مسکن
بدی