گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/گر-چه-افتاد-ز-زلفش-گرهی-در-کارم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)

  1. گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

    همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم

  2. به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام

    خون دل عکس برون می دهد از رخسارم

  3. پرده مطربم از دست برون خواهد برد

    آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

  4. پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

  5. منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن

    از نی کلک همه قند و شکر می بارم

  6. دیده بخت به افسانه او شد در خواب

    کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم

  7. چون تو را در گذر ای یار نمی یارم دید

    با که گویم که بگوید سخنی با یارم

  8. دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا

    بجز از خاک درش با که بود بازارم

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4000 تومان)
گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
با که گویم که بگوید سخنی با یارم
بجز از خاک درش با که بود بازارم گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
چون تو را در
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
با که گویم که بگوید سخنی با یارم
بجز از خاک درش با که بود بازارم گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
چون تو را در
  • پس زمینه شب متن نوشته:  همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
با که گویم که بگوید سخنی با یارم
بجز از خاک درش با که بود بازارم گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
چون تو را در گ
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
با که گویم که بگوید سخنی با یارم
بجز از خاک درش با که بود بازارم گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
چون تو را در
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
چون تو را در گذر ای یار نمی یارم دید
دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
کو نسیمی ز عنایت که کند بید
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
چون تو را در گذر ای یار نمی یارم دید
دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
با
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
چون تو را در گذر ای یار نمی یارم دید
دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
با
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
پرده مطربم از دست برون خواهد برد
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
چون تو را در گذر ای یار نمی یارم دید
دوش می گفت که حافظ همه روی است و ریا همچنان چشم گشاد از کرمش می دارم
خون دل عکس برون می دهد از رخسارم
آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
از نی کلک همه قند و شکر می بارم
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
با