about contact instagram

گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/گفتند-خلایق-که-تویی-یوسف-ثانی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)

  1. گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی

    چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی

  2. شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم

    ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی

  3. تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه

    هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی

  4. صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام

    چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی

  5. گویی بدهم کامت و جانت بستانم

    ترسم ندهی کامم و جانم بستانی

  6. چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند

    بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی

  7. چون اشک بیندازیش از دیده مردم

    آن را که دمی از نظر خویش برانی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (3500 تومان)
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته: چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی ترسم ندهی کامم و جانم بستانی بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی آن را که دمی از نظر خویش برانی گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام گویی بدهم کامت و جانت بستانم چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند چون اشک بیندازیش از دیده مردم
  • پس زمینه قرمز متن نوشته: چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی ترسم ندهی کامم و جانم بستانی بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی آن را که دمی از نظر خویش برانی گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام گویی بدهم کامت و جانت بستانم چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند چون اشک بیندازیش از دیده مردم
  • پس زمینه شب متن نوشته: چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی ترسم ندهی کامم و جانم بستانی بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی آن را که دمی از نظر خویش برانی گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام گویی بدهم کامت و جانت بستانم چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند چون اشک بیندازیش از دیده مردم
  • پس زمینه سفید متن نوشته: چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی ترسم ندهی کامم و جانم بستانی بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی آن را که دمی از نظر خویش برانی گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام گویی بدهم کامت و جانت بستانم چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند چون اشک بیندازیش از دیده مردم
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته: گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام گویی بدهم کامت و جانت بستانم چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند چون اشک بیندازیش از دیده مردم چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی ترسم ندهی کامم و جانم بستانی بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی آن را که دمی از نظر خویش برانی
  • پس زمینه بنفش متن نوشته: گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام گویی بدهم کامت و جانت بستانم چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند چون اشک بیندازیش از دیده مردم چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی ترسم ندهی کامم و جانم بستانی بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی آن را که دمی از نظر خویش برانی
  • پس زمینه سیاه متن نوشته: گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام گویی بدهم کامت و جانت بستانم چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند چون اشک بیندازیش از دیده مردم چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی ترسم ندهی کامم و جانم بستانی بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی آن را که دمی از نظر خویش برانی
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته: گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی شیرینتر از آنی به شکرخنده که گویم تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه صد بار بگفتی که دهم زان دهنت کام گویی بدهم کامت و جانت بستانم چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند چون اشک بیندازیش از دیده مردم چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی ای خسرو خوبان که تو شیرین زمانی هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی چون سوسن آزاده چرا جمله زبانی ترسم ندهی کامم و جانم بستانی بیمار که دیده ست بدین سخت کمانی آن را که دمی از نظر خویش برانی