یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/یاری-اندر-کس-نمی-بینیم-یاران-را-چه-شد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد

    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

  2. آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

    خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

  3. کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی

    حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

  4. لعلی از کان مروت برنیامد سال هاست

    تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

  5. شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

  6. گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند

    کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد

  7. صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

    عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

  8. زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت

    کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

  9. حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش

    از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
لعلی از کان مروت برن
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
لعلی از کان مروت برن
  • پس زمینه شب متن نوشته:  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
لعلی از کان مروت برنیا
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
لعلی از کان مروت برن
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
لعلی از کان مروت برنیامد سال هاست
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
تابش خورشید و سعی باد و
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
لعلی از کان مروت برنیامد سال هاست
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
تابش خورشید و سعی باد و باران
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
لعلی از کان مروت برنیامد سال هاست
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
تابش خورشید و سعی باد و باران
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
لعلی از کان مروت برنیامد سال هاست
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
تابش خورشید و سعی باد و باران