-
گر که ارزان می فروشم من متاعم را
-
عابر غافل
-
از برم بی اعتنا مگذر
-
من به جان کندن
-
با مشقت بی صدا ترسان
-
هر شب از دیوار مردم می روم بالا
-
می خزم بر بامهای پست
-
می دوم در سایه دیوار
-
می گریزم در پناه شیروانی ها
-
از در و درگاه یا هر رخنه و روزن
-
می کنم سر توی هر پستو
-
تا به دست آرم
-
آنچه می خواهم
-
خواب
-
خوابتان در بستر راحت
-
خواب بی پایانتان هر نیمه شب تا صبح
-
در کمند این گرفتاری کشانیدم
-
و مرا آزاد
-
و مرا محکوم
-
در به سرقت بردن سنگ و جواهر کرد
-
خوب می بینم که می لرزند
-
دستهای من
-
دستهایم با همه ئرزیدگی در انتخاب چیزها ناشی است
-
و عرق از تیره پشتم بسان جویبار نازکی جاری
-
با چه خوف از صاحب خانه
-
با چه خوف از گزمه و شبگرد
-
باز می گردم به راه خویش
-
و شب جان سخت را در کوچه ها تا روز می آرم
-
و به دیگر روز
-
با چه تشویشی
-
بر سر بازار دیگر من
-
می فروشم این به جان آورده ها با شکل دیگرگون
-
گر که ارزان می فروشم من متاعم را
-
عابر غافل
-
از برم بی اعتنا مگذر
-
من چگونه بانگ بردارم
-
دزد تو گم گشته تو پیش تو اینجاست
دزد
کسرایی
https://www.sherfarsi.ir/kasrai/دزد
شبگرد
- شبگرد
- شب رو
- ماه
- داروغه، پاسبان
- دزد، راهزن