-
غصه نانم امان ببریده است
-
و تو تکرار کنان
-
آه از عشق هم آخر سخنی باید گفت
-
چه بگویم از عشق
-
من که صد در به ادب بگشودم
-
و دو صد پند پدر وار مرا
-
به سوی بیکاری سوقم داد
-
به سوی بیعاری
-
چه بگویم با عشق
-
یک شماره تلفن
-
که حروفش همه در دفتر من ساییده
-
و نشان و نام صاحب آن
-
زیر صدها خط درخواست ز هم پاشیده است