-
زاغ چون بشنود آمد از حسد
با سلیمان گفت کو کژ گفت و بد
-
از ادب نبود به پیش شه مقال
خاصه خودلاف دروغین و محال
-
گر مر او را این نظر بودی مدام
چون ندیدی زیر مشتی خاک دام
-
چون گرفتار آمدی در دام او
چون قفص اندر شدی ناکام او
-
پس سلیمان گفت ای هدهد رواست
کز تو در اول قدح این درد خاست
-
چون نمایی مستی ای خورده تو دوغ
پیش من لافی زنی آنگه دروغ
نظرات کاربران
درخواستهای کاربران برای معنی و بازگردانی و ترجمه و تفسیر و توضیح بیتها
ثبت درخواست معنی و تفسیر
نظرات و دیدگاههای کاربران
فرم ارسال نظر