مولانا
https://www.sherfarsi.ir/molavi/مضطرب-شدن-فقیر-نذر-کرده-بکندن-امرود-از-درخت-و-گوشمال-حق-رسیدن-بی

  1. پنج روز آن باد امرودی نریخت

    ز آتش جوعش صبوری می گریخت

  2. بر سر شاخی مرودی چند دید

    باز صبری کرد و خود را وا کشید

  3. باد آمد شاخ را سر زیر کرد

    طبع را بر خوردن آن چیر کرد

  4. جوع و ضعف و قوت جذب و قضا

    کرد زاهد را ز نذرش بی وفا

  5. چونک از امرودبن میوه سکست

    گشت اندر نذر وعهد خویش سست

  6. هم درآن دم گوشمال حق رسید

    چشم او بگشاد و گوش او کشید