-
گفت هر رازی نشاید باز گفت
جفت طاق آید گهی گه طاق جفت
-
از صفا گر دم زنی با آینه
تیره گردد زود با ما آینه
-
در بیان این سه کم جنبان لبت
از ذهاب و از ذهب وز مذهبت
-
کین سه را خصمست بسیار و عدو
در کمینت ایستد چون داند او
-
ور بگویی با یکی دو الوداع
کل سر جاوز الاثنین شاع
-
گر دو سه پرنده را بندی بهم
بر زمین مانند محبوس از الم
-
مشورت دارند سرپوشیده خوب
در کنایت با غلط افکن مشوب
-
مشورت کردی پیمبر بسته سر
گفته ایشانش جواب و بی خبر
-
در مثالی بسته گفتی رای را
تا ندانند خصم از سر پای را
-
او جواب خویش بگرفتی ازو
وز سؤالش می نبردی غیر بو