مولانا
https://www.sherfarsi.ir/molavi/پرسیدن-صدیقه-رضی-الله-عنها-از-مصطفی-صلی-الله-علیه-و-سلم-کی-سر-بار

  1. گفت صدیقه که ای زبده وجود

    حکمت باران امروزین چه بود

  2. این ز بارانهای رحمت بود یا

    بهر تهدیدست و عدل کبریا

  3. این از آن لطف بهاریات بود

    یا ز پاییزی پر آفات بود

  4. گفت این از بهر تسکین غمست

    کز مصیبت بر نژاد آدمست

  5. گر بر آن آتش بماندی آدمی

    بس خرابی در فتادی و کمی

  6. این جهان ویران شدی اندر زمان

    حرصها بیرون شدی از مردمان

  7. استن این عالم ای جان غفلتست

    هوشیاری این جهان را آفتست

  8. هوشیاری زان جهانست و چو آن

    غالب آید پست گردد این جهان

  9. هوشیاری آفتاب و حرص یخ

    هوشیاری آب و این عالم وسخ

  10. زان جهان اندک ترشح می رسد

    تا نغرد در جهان حرص و حسد

  11. گر ترشح بیشتر گردد ز غیب

    نه هنر ماند درین عالم نه عیب

  12. این ندارد حد سوی آغاز رو

    سوی قصه مرد مطرب باز رو