-
مغنی برآرای لحنی درست
که این نیست ما را خطائی نخست
-
بدان لحن بردن توان بامداد
همه لحنهای جهان را زیاد
-
***
-
***
-
***
-
فلاطون چو در رفتن آمد چه گفت؟
که ما نیز در خاک خواهیم خفت
-
چنان شد حکایت در آن مرز و بوم
که بالغ ترین کس منم زاهل روم
-
چو در پرده مرگ ره یافتم
ز هر پرده ای روی برتافتم
-
بدان طفل مانم که هنگام خواب
به گهواره خوابش آید شتاب
-
به خفتن منش رهنمون آیدش
نداند که این خواب چون آیدش
-
درین چار طبع مخالف نهاد
که آب آمد و آتش و خاک و باد
-
چگونه توان راستی یافتن
ز کژی بباید عنان تافتن
-
بود چار دیوار آن خانه سست
که بنیادش اول نباشد درست
-
گذشت از صد و سیزده سال من
به ده سالگان ماند احوال من
-
همان آرزو خواهیم در سرست
کهن من شدم آرزو نوترست
-
بدین آرزو چون زمانی گذشت
فلک فرش او نیز هم درنوشت
انجامش روزگار افلاطون
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/انجامش-روزگار-افلاطون
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8000 تومان)