-
چو آمد زلف شب در عطر رسائی
به تاریکی فرو شد روشنائی
-
برون آمد ز پرده سحر سازی
شش اندازی بجای شیشه بازی
-
به طاعت خانه شد خسرو کمر بست
نیایش کرد یزدان را و بنشست
-
به برخورداری آمد خواب نوشین
که بر ناخورده بود از خواب دوشین
-
نیای خویشتن را دید در خواب
که گفت ای تازه خورشید جهان تاب
-
اگر شد چار مولای عزیزت
بشارت می دهم بر چار چیزت
-
یکی چون ترشی آن غوره خوردی
چو غوره زان ترشروئی نکردی
-
دلارامی تو را در بر نشیند
کزو شیرین تری دوران نبیند
-
دوم چون مرکبت را پی بریدند
وزان بر خاطرت گردی ندیدند
-
به شبرنگی رسی شبدیز نامش
که صرصر درنیابد گردگامش
-
سیم چون شه به دهقان داد تختت
وزان تندی نشد شوریده بختت
-
به دست آری چنان شاهانه تختی
که باشد راست چون زرین درختی
-
چهارم چون صبوری کردی آغاز
در آن پرده که مطرب گشت بی ساز
-
نوا سازی دهندت بار بدنام
که بر یادش گوارد زهر در جام
-
به جای سنگ خواهی یافتن زر
به جای چار مهره چار گوهر
-
ملک زاده چو گشت از خواب بیدار
پرستش کرد یزدان را دگر بار
-
زبان را روز و شب خاموش می داشت
نمودار نیارا گوش می داشت
-
همه شب با خردمندان نخفتی
حکایت باز پرسیدی و گفتی
به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/به-خواب-دیدن-خسرو-نیای-خویش-انوشیروان-را
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(9000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(9000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(9000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(9000 تومان)