-
در چمن باغ چو گلبن شکفت
بلبلی با باز درآمد به گفت
-
کز همه مرغان تو خاموش ساز
گوی چرا برده ای آخر به باز
-
تا تو لب بسته گشادی نفس
یک سخن نغز نگفتی به کس
-
منزل تو دستگه سنجری
طعمه تو سینه کبک دری
-
من که به یک چشم زد از کان غیب
صد گهر نغز برآرم ز جیب
-
طعمه من کرم شکاری چراست
خانه من بر سر خاری چراست
-
باز بدو گفت همه گوش باش
خامشیم بنگر و خاموش باش
-
منکه شدم کارشناس اندکی
صد کنم و باز نگویم یکی
-
رو که توئی شیفته روزگار
زانکه یکی نکنی و گوئی هزار
-
منکه همه معنیم این صیدگاه
سینه کبکم دهد و دست شاه
-
چون تو همه زخم زبانی تمام
کرم خور و خار نشین والسلام
-
خطبه چو بر نام فریدون کنند
گوش بر آواز دهل چون کنند
-
صبح که با بانگ خروسست و بس
خنده ای از راه فسوست و بس
-
چرخ که در معرض فریاد نیست
هیچ سر از چنبرش آزاد نیست
-
بر مکش آوازه نظم بلند
تا چو نظامی نشوی شهر بند
داستان بلبل با باز
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/داستان-بلبل-با-باز
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)