-
مرغی نهاد روی بباغی ز خرمنی
ناگاه دید دانه لعلی به روزنی
-
پنداشت چینه ایست بچالاکیش ربود
آری نداشت جز هوس چینه چیدنی
-
چون دید هیچ نیست فکندش بخاک و رفت
زینسانش آزمود چه نیک آزمودنی
-
خواندش گهر به پیش که من لعل روشنم
روزی باین شکاف فتادم ز گردنی
-
چون من نکرده جلوه گری هیچ شاهدی
چون من نپرورانده گهر هیچ معدنی
-
ما را فکند حادثه ای ورنه هیچگاه
گوهر چو سنگریزه نیفتد به برزنی
-
با چشم عقل گر نگهی سوی من کنی
بینی هزار جلوه بنظاره کردنی
-
در چهره ام ببین چه خوشیهاست و تابهاست
افتاده و زبون شدم از اوفتادنی
-
خندید مرغ و گفت که با این فروغ و رنگ
بفروشمت اگر بخرد کس به ارزنی
-
چون فرق در و دانه تواند شناختن
آن کو نداشت وقت نگه چشم روشنی
-
در دهر بس کتاب و دبستان بود ولیک
درس ادیب را چکند طفل کودنی
-
اهل مجاز را ز حقیقت چه آگهیست
دیو آدمی نگشت به اندرز گفتنی
-
آن به که مرغ صبح زند خیمه در چمن
خفاش را بدیده چه دشتی چه گلشنی
-
دانا نجست پرتو گوهر ز مهره ای
عاقل نخواست پاکی جان خوش از تنی
-
پروین چگونه جامه تواند برید و دوخت
آنکس که نخ نکرده بیک عمر سوزنی
ارزش گوهر
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/ارزش-گوهر
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7500 تومان)