-
از میوه باغ چشم بر بند
خوش نیست درخت میوه بی بار
او طائر بسته در حصار است
-
با روزی خویش باش خرسند
راهی که نه راه تست مسپار
-
آنجا که پر است و حلقه و بند
دام ستم است پای مگذار
-
فرض است نیازموده را پند
و آگاه نمودنش ز اسرار
-
آذوقه خویش کن فراهم
زان میوه که خشک کرده دهقان
یغماگر و دزد بی شمار است
-
گه دانه بود زیاد و گه کم
همواره فلک نگشته یکسان
-
بی گل نشد آشیانه محکم
بی پایه بجا نماند بنیان
-
اندود نکرده ای و ترسیم
ویرانه شود ز برف و باران
-
در لانه دیگران منه گام
خاشاک ببر بساز لانه
جاوید نه موسم بهار است
-
بی رنج کسی نیافت آرام
بی سعی نخورد مرغ دانه
-
زشت است ز خلق خواستن وام
تا هست ذخیره ای به خانه
-
از دست مده بفکرت خام
امنیت ملک آشیانه
-
خوش صبحدمی اگر توانی
بر دامن مرغزار بنشین
این پایه خرد استوار است
-
چون در ره دور دیر مانی
بال و پر تو کنند خونین
-
گر رسم و ره فرار دانی
چون فتنه رسد تو رخت بر چین
-
این نکته چو درس زندگانی
آویزه گوش کن که پروین
-
صبح آمد و مرغ صبحگاهی
زد نغمه بیاد عهد دیرین
در دوستی تو پایدار است
-
خفاش برفت با سیاهی
شد پر همای روز زرین
-
در چشمه بشوق جست ماهی
شبنم بنشست بر ریاحین
-
شد وقت رحیل و مرد راهی
بنهاد بر اسب خویشتن زین
-
کندند ز باغ خار و خس را
گردید چمن زمردین رنگ
هر مست که بود هشیار است
-
دزدید چو دیو شب نفس را
خوابید ز خستگی شباهنگ
-
هنگام سحر در قفس را
بشکست و پرید صید دلتنگ
-
بر سر نرسانده این هوس را
بر پاش رسید ناگهان سنگ
-
آراست بساط آسمانی
از جلوه گری خور جهانتاب
این عادت دور روزگار است
-
بگریخت ستاره یمانی
از باغ و چمن پرید مهتاب
-
رخشنده چو آب زندگانی
جوشید ز سنگ چشمه آب
-
وان مست شراب ارغوانی
مخمور فتاد و ماند در خواب
-
ای مرغک رام گشته در دام
برخیز که دام را گسستند
مستی شد و نوبت خمار است
-
پر میزن و در سپهر بخرام
کز پر شکن تو پر شکستند
-
بس چون تو پرندگان گمنام
جستند ره خلاص و جستند
-
با کوشش و سعی خود سرانجام
در گوشه عافیت نشستند
-
همسایه باغ و بوستان باش
تا چند کناره میگزینی
کوشنده همیشه رستگار است
-
چون چهره صبح شادمان باش
تا چند ملول مینشینی
-
هم صحبت مرغ صبح خوان باش
تا چند نژندی و حزینی
-
چالاک و دلیر و کاردان باش
در وقت حصاد و خوشه چینی
-
آنگونه بپر که پر نریزی
در دامن روزگار سنگ است
آسایش کارگر ز کار است
-
بسیار مکن بلند خیزی
کافتادن نیک نام ننگ است
-
گر صلح کنی و گر ستیزی
این نقش و نگار ریو و رنگ است
-
گر سر بنهی و گر گریزی
شاهین سپهر تیز چنگ است
-
بر شاخه سرخ گل مکن جای
کان حاصل رنج باغبان است
صیاد زمانه جانشکار است
-
منقار ز برگ گل میارای
گل زیور چهر بوستان است
-
در نارون آشیانه منمای
برگش مشکن که سایبان است
-
از بامک پست دانه مربای
کان دانه برای ماکیان است
نغمه صبح
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/نغمه-صبح
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(22000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(22000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(22000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(22000 تومان)

کاردان
- کاردان
- خردمند، کارآزموده