-
-
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بد بوئی
-
یک روز سیر به پیاز به طعنه گفت: «ای بیچاره! چقدر بوی بد میدهی!»
-
-
-
گفت از عیب خویش بی خبری
زان ره از خلق عیب میجوئی
-
پیاز گفت: تو از عیب خودت خبر نداری برای همین هم هست که عیب جویی مردم را میکنی
-
-
-
گفتن از زشتروئی دگران
نشود باعث نکوروئی
-
سخن گفتن از زشت رویی دیگران موجب زیبا رویی گوینده نمیشود
-
-
-
تو گمان میکنی که شاخ گلی
بصف سرو و لاله میروئی
-
تو خیال میکنی که شاخ گل سرخی هستی و در کنار سرو و لاله میرویی؟!
-
-
-
یا که همبوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینوئی
-
یا خیال میکنی که بویت مثل بوی عطر مشک تاتاری است؟! یا از شکوفههای باغ بهشت هستی؟!
-
-
-
خویشتن بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کوئی
-
بی دلیل خودت را بزرگ در نظر نگیر چرا که تو خودت هم از ساکنان این محله هستی
-
-
-
ره ما گر کج است و ناهموار
تو خود این ره چگونه میپوئی
-
اگر راه ما کج و ناهموار است، چطور خودت از همین راه عبور میکنی؟!
-
-
-
در خود آن به که نیکتر نگری
اول آن به که عیب خود گوئی
-
بهتر آن است که دقیقتر به خودت نگاه کنی. بهتر است که ابتدا عیب خودت را بگویی.
-
-
-
ما زبونیم و شوخ جامه و پست
تو چرا شوخ تن نمیشوئی
-
ما بیچاره و بدبختیم و لباسمان چرک است و پست هستیم؛ تو چرا چرک بدنت را شستشو نمیدهی؟!
-
انتقاد درست و سازنده یا عیب جویی کینه توزانه؟
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/نکوهش-بیجا
مناظره سیر و پیاز به خوبی یادآور کسانی است که هدفشان از انتقاد، بهبود وضعیت موجود نیست، بلکه با عیب جویی خود تنها درپی تخریب دیگران و برآوردن عقده ها و امیال شخصی خود هستند.
