-
گرت ایدوست بود دیده روشن بین
بجهان گذران تکیه مکن چندین
-
نه بقائیست به اسفند مه و بهمن
نه ثباتی است به شهریور و فروردین
-
پی اعدام تو زین آینه گون ایوان
صبح کافور فشان آید و شب مشکین
-
فلک ایدوست به شطرنج همی ماند
که زمانیت کند مات و گهی فرزین
-
دل به سوگند دروغش نتوان بستن
که به هر لحظه دگرگونه کند آئین
-
به گذرگاه تو ایام بود رهزن
چه همی بار خود از جهل کنی سنگین
-
بربود است ز دارا و ز اسکندر
مهر سیمین کمر و مه کله زرین
-
ندهد هیچ کسی نسبت طاوسی
به شغالی که دم زشت کند رنگین
-
چو کبوتر بچه پرواز مکن فارغ
که به پروازگه تست قضا شاهین
-
ز کمان قدر آن تیر که بگریزد
کشدت گر چه سراپای شوی روئین
-
همه خون دل خلق است درین ساغر
که دهد ساقی دهرت چو می نوشین
-
خاک خوردست بسی گلرخ و نسرین تن
که می روید از آن سرو و گل و نسرین
-
مرو ای پیشرو قافله زین صحرا
که نیامد خبر از قافله پیشین
-
دل خود بینت بیازرد چنان کژدم
تن خاکیت ببلعد چنان تنین
-
روز بگذشت ز خواب سحری بگذر
کاروان رفت رهی گیر و برو منشین
-
به چمنزار دو ای خوش خط و خال آهو
به سموات شو ای طایر علیین
-
بچه امید درین کوه کنی خارا
چو تو کشتست بسی کوهکن این شیرین
گرت ایدوست بود دیده روشن بین
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/گرت-ایدوست-بود-دیده-روشن-بین
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(8500 تومان)