-
آستین بر روی و نقشی در میان افکنده ای
خویشتن پنهان و شوری در جهان افکنده ای
-
همچنان در غنچه و آشوب استیلای عشق
در نهاد بلبل فریاد خوان افکنده ای
-
هر یکی نادیده از رویت نشانی می دهند
پرده بردار ای که خلقی در گمان افکنده ای
-
آنچنان رویت نمی باید که با بیچارگان
در میان آری حدیثی در میان افکنده ای
-
هیچ نقاشت نمی بیند که نقشی بر کند
و آنکه دید از حیرتش کلک از بنان افکنده ای
-
این دریغم می کشد کافکنده ای اوصاف خویش
در زبان عام و خاصان را زبان افکنده ای
-
حاکمی بر زیردستان هر چه فرمایی رواست
پنجه زورآزما با ناتوان افکنده ای
-
چون صدف امید می دارم که لؤلؤیی شود
قطره ای کز ابر لطفم در دهان افکنده ای
-
سر به خدمت می نهادم چون بدیدم نیک باز
چون سر سعدی بسی بر آستان افکنده ای
آستین بر روی و نقشی در میان افکنده ای
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/آستین-بر-روی-و-نقشی-در-میان-افکنده-ای
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)