-
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بی جان بودم
-
نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند
که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم
-
بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب
که نه در بادیه خار مغیلان بودم
-
زنده می کرد مرا دم به دم امید وصال
ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم
-
به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوییا در چمن لاله و ریحان بودم
-
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
-
سعدی از جور فراقت همه روز این می گفت
عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/آمدی-وه-که-چه-مشتاق-و-پریشان-بودم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)