-
آن به که چون منی نرسد در وصال دوست
تا ضعف خویش حمل کند بر کمال دوست
-
رشک آیدم ز مردمک دیده بارها
کاین شوخ دیده چند ببیند جمال دوست
-
پروانه کیست تا متعلق شود به شمع
باری بسوزدش سبحات جلال دوست
-
ای دوست روزهای تنعم به روزه باش
باشد که در فتد شب قدر وصال دوست
-
دور از هوای نفس که ممکن نمی شود
در تنگنای صحبت دشمن مجال دوست
-
گر دوست جان و سر طلبد ایستاده ایم
یاران بدین قدر بکنند احتمال دوست
-
خرم تنی که جان بدهد در وفای یار
اقبال در سری که شود پایمال دوست
-
ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
در پیش دشمنان نتوان گفت حال دوست
-
بسیار سعدی از همه عالم بدوخت چشم
تا می نمایدش همه عالم خیال دوست
آن به که چون منی نرسد در وصال دوست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/آن-به-که-چون-منی-نرسد-در-وصال-دوست
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4500 تومان)