آن نه زلفست و بناگوش که روزست و شب ست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/آن-نه-زلفست-و-بناگوش-که-روزست-و-شب-ست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. آن نه زلفست و بناگوش که روزست و شب ست

    وان نه بالای صنوبر که درخت رطب ست

  2. نه دهانیست که در وهم سخندان آید

    مگر اندر سخن آیی و بداند که لب ست

  3. آتش روی تو زین گونه که در خلق گرفت

    عجب از سوختگی نیست که خامی عجب ست

  4. آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار

    هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب ست

  5. جنبش سرو تو پنداری کز باد صباست

    نه که از ناله مرغان چمن در طرب ست

  6. هر کسی را به تو این میل نباشد که مرا

    کآفتابی تو و کوتاه نظر مرغ شب ست

  7. خواهم اندر طلبت عمر به پایان آورد

    گر چه راهم نه به اندازه پای طلب ست

  8. هر قضایی سببی دارد و من در غم دوست

    اجلم می کشد و درد فراقش سبب ست

  9. سخن خویش به بیگانه نمی یارم گفت

    گله از دوست به دشمن نه طریق ادب ست

  10. لیکن این حال محالست که پنهان ماند

    تو زره می دری و پرده سعدی قصب ست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  • نوروز

    نوروز
    روز نو، روز تازه. روز اول فروردین که رسیدن آفتاب به برج حمل است و ابتداء بهار است.