-
از در درآمدی و من از خود به درشدم
گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
-
گوشم به راه تا که خبر می دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم
-
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم
-
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم
-
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
-
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
-
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
-
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
-
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
-
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
از در درآمدی و من از خود به درشدم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/از-در-درآمدی-و-من-از-خود-به-درشدم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)