-
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب
-
که را مجال نظر بر جمال میمونت
بدین صفت که تو دل می بری ورای حجاب
-
درون ما ز تو یک دم نمی شود خالی
کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب
-
به موی تافته پای دلم فروبستی
چو موی تافتی ای نیکبخت روی متاب
-
تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمی دانی ای گل سیراب
-
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب
-
دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهلست
که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب
-
کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی
تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب
-
اسیر بند بلا را چه جای سرزنشست
گرت معاونتی دست می دهد دریاب
-
اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست
همی کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب
-
تو باز دعوی پرهیز می کنی سعدی
که دل به کس ندهم کل مدع کذاب
اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/اگر-تو-برفکنی-در-میان-شهر-نقاب
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)